قالب پرشین بلاگ


fereshteye.tanhaei
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان fereshteye.tanhaei و آدرس fereshteye.tanhaie.LoxBlog. ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آنجایی که مردمش
به هیچ دل میبندند
با هیچ زندگی میکنند
به هیچ اعتقاد دارند
وبا هیچ میمیرند......
...من جایی برای ماندن ندارم
.......
باید بروم.........
باید امشب؟
شاید امروز؟
باید به همین زودیها!!
چمدانی که به اندازه تنهایی من جا دارد
بردارم وبروم

[ چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:12 ] [ boshra ]

باید فراموشت کنم

چندیست تمرین می کنم

من می توانم ! می شود !

آرام تلقین می کنم

حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....

تا بعد، بهتر می شود ....

فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم

من می پذیرم رفته ای

و بر نمی گردی همین !

خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم می روی

این روزگار و رسم اوست !

این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم

[ سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, ] [ 16:13 ] [ boshra ]

 

اگه گریه بزاره مینویسم....کدوم لحظه تورو از من جدا کرد؟؟؟؟؟نگو اصلا نفهمیدی نگو نه....تو بودی اونکه دستامو رها کرد.....خودت گفتی خداحافظ تموم شد!!!!

من و تو سهممون از عشق همین بود؟؟؟خود تو حرمت عشق رو شکستی....بریدی آخر قصه همین بود؟؟؟؟اگه مهلت بدی یادت میارم.....روزایی رو که بی تو عین شب بود....تموم سهمت از دنیا عزیزم بزار یادت بیارم یه وجب بود....

بهت دادم تموم آسمونو خودم ماهت شدم آروم بگیری.....حالا ستاره ها دورت نشستن....منو ابری گذاشتی و داری میری!!!!بیا یرگرد از این بن بست بی عشق.....بزار این قصه اینجوری نباشه.....آخه بذر جدایی رو چرا تو چرا دستای تو باید بپاشه؟؟؟؟

خداحافظ نوشتن کار من نیست....آخه خیلی باهات ناگفته دارم!!!!

اگه گریه بزاره مینویسم.....

 

[ سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, ] [ 15:37 ] [ boshra ]

می نویسم مینویسم از تو تا جسم کاغذ من جان دارد

با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد

گریه این گریه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت

فتح معراج غزل کافی نیست باتو از اوج غزل خواهم گفت

مینوسم همه ی هق هق تنهایی را

تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی

تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی

به حریم خلوت عشق تو تنها برسی

می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد

با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد

مینویسم همه ی با تو نبودن ها را

تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری

تا تو تکیه گاه امن خستگی هام باشی

تا مرا باز به دیدار خود من ببری

می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد

با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد

                                         

[ جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, ] [ 14:59 ] [ boshra ]

نفس می کشم نبودنت را
نیستی...
هوای بوی تنت را کرده ام می دانی؟
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
به همه ی زوج های خیابان های بارانی و کوچه های پاییزی حسودی می کنم ...
گرما زده می شوم ، تو را کم دارم
سرما میخورم ، تو در خونم پایین آمدی ...
تو نیستی آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران...
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
و من چتر می خواهم ...

[ چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, ] [ 21:27 ] [ boshra ]

گناهم چه بوده به جز عاشقی به جز مهربانی راستی و دلدادگی گناهم چه بوده که این قلب پاک اسیری شده در نگاه تو باز گناهم چه بوده که در آسمان ندارم امید نگاهی ز ماه گناهم چه بوده که در روز و شب دو چشمم بباریده در هر نفس گناهم چه بوده که در زندگی شدم عاشق عشق و ویرانگی گناهم چه بوده که سر گشته ام شب و روز نظر بر رهت بسته ام گناهم چه بوده که عاشق شدم ز دوری به رنگ شقایق شدم گناهم چه بوده که عشقم تویی تمام وجودم سراپا تویی گناهم چه بوده مه دلخسته ام دلم را به مهرت گرو بسته ام گناهم چه بوده که عاشق شدم ز دوری به رنگ شقایق شدم

[ چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, ] [ 21:24 ] [ boshra ]

گریه کردی
از خدا پرسید یک آدم من سیب خوردم پس چرا ما هر دو را باهم...؟!!
حوای من یک بی گناه پاک و معصوم است
اما خدا فرمود نه! تا آخرش با هم
من اشتباه فاحشم این آفرینش بود
اصلا چرا آدم؟ چرا آدم؟؟ چرا آدم؟!
این جمله ها را گفت و ما را روی خاک انداخت
تو گریه می کردی و من هم غصه می خوردم
گفتم تو راهت را جدا کن، توبه کن،برگرد
خندیدی و گفتی که من هم سیب می خواهم

[ چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, ] [ 21:14 ] [ boshra ]

غلط» بودم اما ..
« تو در من دویدی ..
تو در من دریدی ..
تو در من کشتی ..
تو در من مردی ..
تو در من متولد شدی »
و من ..؟
من دیگر نیستم ..
در تو غرق شدم ...خام شدم..پختم ...سرد شدم ..رها شدم..
بتاز ..
بگو نیستی
بگو غلطی
غلطم ..
غلطی که تو در آنی
غلط تو خود تو
تو

[ چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, ] [ 21:8 ] [ boshra ]

شانه هایم زیر بار غم شکست
شاخه های سبز امیدم شکست
عشق ما در شیشه فرهاد بود
عشق شیرین ریشه اش در باد بود
هیچ کس حرف صداقت را نزد
هیچ کس دل را بر این دریا نزد
یک نفر امروز در چشمم شکست
یک نفر بار سفر بست و گسست
یک نفر با خاطراتم دور شد
یک نفر با قصه ها محشور شد

[ چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, ] [ 21:0 ] [ boshra ]

آدمهای ساده را دوست دارم.

همان ها که بدی هیچ کس را باورندارند.

همان ها که برای همه لبخند دارند

همان ها که همیشه هستند،

برای همه هستند.

آدمهای ساده را

باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛

عمرشان کوتاه است

بسکه هر کسی از راه می رسد

یا ازشان سوءاستفاده می کند

 یا زمینشان میزند

یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.

آدم های ساده را دوست دارم.

بوی ناب

" آدم "می دهند

.....

 

[ شنبه 12 شهريور 1390برچسب:, ] [ 20:36 ] [ boshra ]
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 12 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگم خوش اومدي ................................................ كــــــاش آن گــــــــل بوته ي بــــي رنگ قالي ميشـــدم ميگذشتـــــي بر گلستانم شبـــــــي شايد مــلول مينشستــــــي خيره ميمانـــــدي به من غرق در افكار و روياهــــاي دور كــــــــاش دستي ميـــكشيدي روي گل برگ د لـــــــــــم آه بي جان مـــــــرا كاش ميديدي گــــــل بي رنگ قالـــــــي و طــــاق آرزو دارد بمـــــيرد زير پـــــــــــــــا ................................................
امکانات وب
ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 202
بازدید کل : 73734
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1

Alternative content